گزارش نشست اول روایت توسعه منطقه ای - دانشکده شهرسازی urban
به گزارش عصر پیشرفت، اولین نشست از سلسه نشست های روایت توسعه منطقه ای با همت اندیشکده عصر پیشرفت و همکاری دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست ها سعی بر بررسی و شناخت روایت های رسمی و غیر رسمی از عوامل و موانع تحقق پذیری طرح های
توسعه منطقه ای می باشد که با محوریت بررسی ساختار های رسمی و گروه های غیر رسمی موثر بر تحقق پذیری اهداف توسعه منطقه ای و شیوه مواجهه عوامل فوق در تغییر یا تحریف اهداف توسعه منطقه ای و نحوه تنظیم روابط بازیگران متناسب با منفعت عمومی در طرح های توسعه منطقه ای برگزار میشود .
در اولین نشست ؛ جناب آقای دکتر اسفندیار زبردست ؛استاد دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران ، یکی از پایه گذاران رشته برنامه ریزی منطقه ای در کشور ، دارای سابقه طراحی طرح های آمایش و طرح های کالبدی مناطق ؛ به همراه جناب آقای دکتر محمود اولاد ؛ اقتصاددان ، پژوهشگر ، مدرس اقتصاد شهری و منطقه ای و دارای سابقه نظارت علمی در طرح های آمایش منطقه ای ؛ به این بررسی پرداختند .
در ابتدا جناب آقای دکتر زبر دست سابقه توسعه منطقه ای در ایران را تشریح کردند و افزودند نقاط مهمی در شکل گیری توسعه منطقه ای موجود است ؛ نقطه شروع توسعه منطقه ای در ایران هم زمان با طرح های هفت ساله و پنج ساله توسعه بوده است در این راستا سازمان های عمران در بخش هایی از کشور شکل گرفتند تا بتوانند توسعه منطقه ای در آن بخش ها را محقق کنند .
نقطه بعدی شکل گیری دوائر فنی در استان ها بود که بعد از برنامه سوم ایجاد شدند این دوائر بنا بود نیاز های منطقه را شناسایی کرده و برنامه هایی را برای استان ها تهیه کنند . سال ۱۳۴۳ که وزارت آبادانی و مسکن ایجاد شد این دوائر به عنوان دفاتر استانی وزارت آبادانی و مسکن تبدیل شدند .
در سال ۱۳۵۰ با تصویب قانون شورا ها و استان ها و واگذاری برخی از امور و قدرت های تصمیم گیری به استان ها و از همه مهم تر تقسیم ۲۳ استان به یازده منطقه برنامه ریزی توسط استاد دکتر محمد همسی ( استاد دانشگاه شیراز ) که در هماهنگی با موسسه بتل صورت گرفت ، نظام برنامه ریزی بخشی به نظام برنامه ریزی منطقه ای تبدیل شد .
از تاسیس شورای عالی معماری و شهرسازی گفتند که از سال ۱۳۴۶؛فعاایت خود را آغاز کرده بود ولی به صورت رسمی در سال ۱۳۵۲ تاسیس شد .
آقای دکتر زبر دست در ادامه به چالش های برنامه های توسعه منطقه ای پرداختند و اولین چالش را مربوط به قبل از انقلاب و در ماجرای موازی کاری و اختلاف بین سازمان برنامه و وزارت مسکن در سال ۱۳۵۳ دانستند ایشان فرمودند : در آن ایام با تغییر عنوان وزارت آبادانی و مسکن به وزارت مسکن و شهرسازی ، قانونی نیز تصویب شد که مبنی بر آن وظیفه تهیه طرح آمایش سرزمین به وزارت مسکن و شهرسازی محول می شد و تمامی نهاد های فرو دست را مجبور به تبعیت از آن طرح به عنوان طرحی فرادست می کرد . طبعا سازمان برنامه از این رویکرد ناراضی بود .
ایشان در راستای شکل گیری طرح های منطقه ای به دفتر برنامه ریزی منطقه ای سازمان برنامه و بودجه اشاره کردند که بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفت و به مطالعات مربوط به طرح آمایش سرزمین اسلامی پرداخت و خروجی آن در دو کتاب شامل چندین مجلد به عنوان طرح آمایش سرزمین اسلامی آماده شد . وزارت مسکن و شهرسازی هم اطلس برنامه ریزی شهری و منطقه ای کشور را تهیه کرده بود . این اختلاف نظرها و هزینه های موازی که صورت میگرفت برای دولت هم مناسب نبود و نهایتا تصمیم گرفته شد به شورای عالی اداری کشور ، وظیفه تفکیک وظایف این دو نهاد در این راستا سپرده شود وشورای عالی اداری هم در مصوبه ۱۳۷۱ خود طرح آمایش سرزمین به معنای تعیین استراتژی و توزیع فضا های جمعیت و فعالیت در پهنه سرزمین را به سازمان برنامه و بودجه و تهیه طرح کالبدی ملی منطقه ای را به وزارت مسکن و شهرسازی سپرد .
جناب اقای دکتر زبردست مهمترین موانع تحقق پذیری طرح های منطقه ای را در قسمت پیش از اجرا و طراحی ؛ در جدی نبودن و متکی به افراد بودن این طرح ها هم در وزارت مسکن هم در سازمان برنامه و بودجه ، عدم به روز آوری طرح های توسعه منطقه ای ، مهم نبودن جایگاه شورای عالی شهرسازی و معماری ، عدم تعامل بین دستگاهی و برخورد های انفعالی دستگاه ها ، نبود مشارکت صحیح ( به معنای مشارکت مردم و سندیکا ها و مسئولین محلی در شکل دهی به این طرح ها ) ، نبود تشکیلاتی مستقل مربوط به طرح های فضایی و منطقه ای ، مشخص نبودن اهداف به صورت دقیق ، گسترده بودن شرح خدمات و مشخص نبودن متولیان دانسته و در ساحت اجرا مهمترین موانع را عدم تعیین سازو کار اجرا ، عدم پیگیری اجرا ، عدم اطلاع رسانی مناسب جهت .مطلع بودن سایر نهاد ها و عدم دسترسی مناسب به طرح های توسعه عنوان کردند .
جناب آقای دکتر اولاد در انتهای سخنان خود نسخه خود را جهت رفع این موانع برشمردند .
ایشان اظهار کردند به صورت کلی میتوانیم چند سناریو را پیش بگیریم ؛ یکی از راه ها پیگیری طرح کالبدی ملی و ادامه دار شدن این روال به صورت محکم و جدی است (به دور از تشتت و پراکندگی با دیگر طرح ها ) ، راه دیگر بررسی اسناد فرادست از جمله سند چشم انداز و اسناد فرودست وطراحی طرح کالبدی ملی با رفت و امد بین این هاست ، گزینه دیگر ادغام طرح آمایش سرزمین و کالبدی با هم است و راه دیگر ایجاد نهادی توسط سازمان برنامه و بودجه است تا به صورت خاص متولی طرح های آمایش باشد در این صورت دیگر نیازی به طرح های کالبدی نخواهد بود .
پس از اقای دکتر زبردست ، جناب آقای دکتر اولاد مباحث خود را از منظر اقتصادی و به صورت ریشه ای مطرح فرمودند . ایشان ابتدا به چرایی و لزوم برنامه ریزی منطقه ای و اصل برنامه ریزی منطقه ای پرداختند که آیا بازار خود نمیتوانست خود را مدیریت کند و خود بهترین و کاراترین تخصیص ها را انجام دهد و حتما باید برنامه ریزی صورت گیرد ؟ ایشان در جواب نکات مربوط به شکست بازار در ایجاد زیر ساخت های عمومی ، اثرات خارجی نظیر آلودگی هوا و محیط زیست و عدم تعامل فضایی به معنای افراط و تفریط در استفاده از زمین ها برای تخصیص فعالیت ها را بیان کردند .
درادامه اقای دکتر اولاد به نگاه های اصلی موجود در برنامه ریزی اشاره کردند و افزودند : سه نگاه عمده در برنامه ریزی موجود است سوسیالیستی ، اصلاح نظام انگیزشی با رویکرد سلبی نظیر وضع مالیات و قوانین منع و ایجابی نظیر وضع یارانه و نگاه هماهنگی .
ایشان مسائل اصلی برنامه ریزی منطقه ای و فضایی را در ۴ بعد فعالیت ، سکونت ، فضا و بعد رابطه بین این سه با هم بررسی کردند . در بعد فعالیت : اقتصاد تک محصولی ، عدم قرارگیری در کریدورهای جهانی ، وابستگی یک طرفه وابستگی به مزیت های گذشته ، ضعف شدید در زنجیره سازی و برند سازی فعالیت ها ، عدم قرارگیری در فعالیت ها و زنجیره های جهانی ، دستکاری قیمت ها ، کاهش رقابت پذیری جهانی ، فضای کسب و کار نامتعارف ، ستی بودن تولید ، اقتصاد مبتنی بر رانت ، خام فروشی و گسترش اقتصاد غیر رسمی (نظیر فعالیت های اقتصادی غیر رسمی و بدون گرفتن مجوز برای فرار مالیاتی و… ) مسائل اصلی این بعد از برنامه ریزی عنوان کردند .
در بعد سکونت صرفا به فقر سکونت پرداختند . اسکان های غیر رسمی (کارتن خوابی ، دو خاوار در یک واحد مسکونی ،پشت بام خوابی و… (هشت مدلی که مرکز پژوهش های مجلس احصا کرده است ) ) و روند فزاینده آن را اظهار کرده و به لزوم برنامه ریزی در این راستا پرداختند .
در بعد فضا : ناپایداری اکو سیستم ، ریزگرد ها ، تخریب جنگل ها ، دفع پسماند را مسائل اصلی عنوان کردند و در نهایت در بعد رابطه این سه با هم نکاتی را اظهار داشتند :
تمرکز شدید جمعیت به پهنه مرکزی ، جذابیت شدید مرکز و ختم شدن همه چیز به تهران ، تعارض بین اهداف آمایش و عدالت ، نقش بسیار پایین مناطق در تصمیم گیری ، گسترده نوشته شدن طرح خدمات (که در ابتدا ضروری بود ولی ادامه دار شدن این روند مناسب نیست ) ، و لزوم کاهش زمان رسیدن به کلیت طرح های آمایش را از نکات مهم مطرح شده در این حیطه میتوان برشمرد .
در انتها به سوال مهم این نشست یعنی چرایی اجرا نشدن این طرح ها پرداختند و اظهار کردند باید دید منفعت چه افراد و نهاد هایی با اجرای این طرح ها تهدید میشود ؟ به زعم ایشان خود دولت و حاکمیت یکی از این موانع هستند که با اجرای طرح های توسعه منفعتش به خطر میافتد .منفعت دولت در تمرکز قدرت (تصمیم گیری ) و ثروت است و طرح های توسعه با رویکرد تمرکز زدایی و قدرت زدایی از مرکز نوشته شده است . علاوه بر این دولت ها به دنبال توان بالای کنترل کنندگی هستند مخصوصا در کشور هایی که پتانسیل اعتراض و شورش موجود است و تعارض ایدئولوژیکی دیگر نکته ممانعت دولت از اجرای طرح های توسعه است .
علاوه بر دولت و حاکمیت ، دستگاه ها وبخش های مختلف و نظام انگیزشی تک بعدی ( صرفا ناظر به پیشرفت خود سازمان مربوطه ) ، نمایندگان مجلس که به فکر رای آوردن و توسعه کاریکاتوری مناطق خود در این راستا هستند ، وهم مالکیت ارگان ها و دستگاه های مختلف (بیمارستانی نیت داشت در کحوطه بلااستفاده اش مال سازی کند ….) و خود سازمان های مجری طرح های آمایش ؛به عنوان دیگر نهاد های مانع از اجرای طرح های توسعه برشمردند .
برنامه نشست های آتی به زودی اعلام خواهد شد.